زبانحال امیرالمؤمنین علیهالسلام در شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها
شاعر : حسین قربانچه، پوریا هاشمی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
قالب شعر : غزل
آه از غمی که هست و ز غم پروری که نیست از سنگری که هست و ز هم سنگری که نیست
طفـلان من به نان وغـذا لب نـمیزنـند گیرم که سفره پهن شده، مادری که نیست
زینب نشـسـته اشک مـرا پـاک میکـند کوثر شده به جای همان کوثری که نیست
شـسـتـیـم خـون مانده به دیـوار را ولی از خاطرم چگونه رَوَد آن دری که نیست؟
آه ای مغـیـره، بد زن من را لگـد زدی حالا فقط علیست و آن همسری که نیست
مـن در اتـاق سـوم و هـفـتـم گـرفــتـهام در این محل برای توچشم تری که نیست
از من حسین قـول زیـارت گرفته است از دیـدن تو آرزوی بهـتـری که نیـست
|